فصل اول در مورد حجاب می باشد، که حجاب باعث پاکی و طهارت روح زن و مرد می شود و در نتیجه آن زمینه های تعالی معنوی و عروج روحانی به قله های بلند عرفانی برای هر دوی آن ها فراهم می آید. روح ما می تواند پذیرای حقایق بلند معنوی و کمالات بلند عرفانی شود که با آن حقایق و کمالات، سنخیت داشته باشد. از جمله واژه هایی که در آیات حجاب بکار رفته و باز شناسی دقیق مفهوم و مصداق آن در تعیین حدود پوشش، نقش اساسی دارد واژه (زینت) است. که در فصل دوم ما در این تحقیق از آن توضیحاتی پرداخته ایم. و در ادامه آن از «جلباب» و «تبرج» هم پرداخته ایم که با بررسی معجم ها و فرهنگ های لغوی روشن گر آن است که تبرج به معنای (خود نمایی) (جلوه گری) است. و اما بحث (نگاه)، نگاه ندوختن به زن نامحرم، یک واجب شرعی است. چشم پوشیدن واجب شرعی است. همان طور که مرد مسلمان نماز می خواند و روزه می گیرد و وظایف شرعیه اش را انجام می دهد. باید خود را به این مسئله هم به عنوان یک واجب شرعی مقید کند. پوشش زنان نیز بخشی از احکام و دستور العمل هایی است که برای تنظیم اجتماعی روابط زن و مرد وضع شده است. این احکام از مبانی معرفتی پیرامون انسان و دنیا و از مقاصد و آرمانها ی دینی ناشی می شود. و بحث اخر این تحقیق در مورد حجاب و اهل بیت است که چکیده ای از آن را مطرح می کنیم: از حجاب دختر پیامبر اسلام که با مقنعه سرشان را می پوشاندند همان طور که در قرآن سوره (نور) آمده است، خود را تماماً از سر و صورت تا همه روی پاهایشان را با عبا (یا چادر) می پوشاندند (همان طور که در سوره احزاب آمده است). همچنین به خاطر پاسخ گویی به سوالاتی که اذهان قشر جوان را به خود مشغول نموده است تحقیق که پیش روی شماست شامل هفت بخش می باشد.
1. در بخش اول بررسی حجاب است.
2. در بخش دوم به بیان زینت پرداخته.
3. در بخش سوم جلباب.
4. یک صفحه از تبرج که آن هم نقشی در حجاب دارد پرداخته
5. بخش بعدی در مورد نگاه.
6. پوشش.
7. حجاب و اهل بیت آخرین بخش است. که همه اینها را به طور اختصار مطرح می نماییم، امید است که این نوشتار خفتگان را بیدار کند، غافلان را هوشیار، سوالات را پاسخ و فساد حاصل از بی بند وباری را ریشه کن نماید.
کلید واژه:
حجاب – پوشش – جلباب – زینت – زن ها و مردها
مقدمه:
پوشش و حجاب در جامعه اسلامی ما برای انسان نیز به منزله حفاظ و حصاری است که او را گزند آسیب ها در اَمان می دارد و سلامتی، عزت نفس، کرامت و آرامش روحی را برای انسان به ارمغان می آورد. خداوند تبارک و تعالی که همه موجودات من جمله انسان را خلق نمود، خود بهتر می داند که سود، زیان انسان در چه می باشد، پس انسان را به امور سودمند دعوت و حتی پاداش را برایش در نظر می گیرد و از انجام امور زیان بخش بر حذر می دارد و در صورت انجام عمل او را مجازات می نماید. در عین حالی که انسان را آزاد و خود مختار آفریده تا خود تصمیم گیرنده راه و مسیر خویش باشد. انسان باهوش و خردمند کسی است که توصیه های خالق خویش را جدی گرفته و طبق دستورات که در قران کریم و روایات اهل بیت علیه السلام بیان شده است رفتار نماید تا دچار گمراهی و غفلت نگردد. و از مسیر حق و حقیقت منحرف نشود. انتخاب این موضوع یک خاطر تاثیراتی است که پوشش و حجاب روی فرد، خانواده و اجتماع می گذارد و باعث بیداری خفتگان، هوشیاری غافلان و مانع از غرق شدن در مرداب بی بند و باری می گردد.
فصل اول: حجاب
اگر زنی به نقض قانون یهود می پرداخت چنانکه مثلاً بی آنکه چیزی بر سر داشت به میان مردم می رفت و یا در شارع عام نخ می رشت یا با هر سخنی از مردان درد و دل می کرد یا صدایش انقدر بلند بود که چون در خانه اش تکلم می نمود، همسایگانش می توانستند سخن او را بشنوند در آن صورت مرد حق داشت بدون پرداخت مهریه او را طلاق دهد. و نیز از جمله قوانین تلمود است: شخص باید از هر وضعی که شور و شهوات نفسانی را بر می انگیزد دوری جوید. نباید بیش از اندازه با زنان تکلم نماید و هرگز نباید به هنگام راه رفتن پشت سر زنی (حتی زن خویش) قدم بر دارد.... مرد اگر در عقب شیر ژیان گام بر دارد بهتر است تا پشت سر زنی حرکت کند. (1) این بیانات حکایت از سخت گیری ایرانیان نسبت به حجاب می کند، به طوری که زن شوهر دارد پدر و برادرش از محارم وی محسوب نمی شده اند. و حق روئیت آنان را نداشته. بنابر اظهارات ویل دورانت طبق آداب مجوس و همچنین یهود مقررات سنگینی در مورد زن حائض اجرا می شده لذا ابو داود در شأن نزول آیه (وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْمَحيضِ...) می نویسد: انس بن مالک گفت: عادت یهود این بوده که همین که زنی از آنها حائض می شد او را از خانه بیرون می کردند، نه با او غذا می خوردند و نه از ظرف او آب می آشامیدند و نه با او در یک اتاق می زیستند، لذا از رسول صلی الله علیه وآله در این باره سوال شد و این آیه نازل شد. رسول خدا از دوری گزیدن از آن ها منع کرد و فرمود جز هم بستری هیچ ممنوعیت دیگری ندارد.(2)
این نویسندگان به گونه ای نگاشته اند که گویی اسلام به حجاب توجه نداشته و رسم حجاب را ایرانیان به جاهای دیگر رواج داده اند. در صورتی که این مطالب از ریشه باطل است. چرا که در روایات اسلامی و ضع زنان را پیش از نزول آیه حجاب توصیف می کند و همین امر حکایت از رواج پوشش کامل بعد از فرمان الهی دارد. در روایتی از عایشه آمده است: ما رأیت نساء خیراً من نساء الانصار، لما نزلت هذه الآیة قامت کلُّ واحدة الی مرحله ها المرحل فسعت منه صدمة، فختمرنَ، فأصبحنَ کأنَّ علی رؤوسهنَ الغربان. من برتر از زنان انصار ندیدم، همین که آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید، سر خود را روسری های مشکی می پوشیدند گویی کلاغ روی سرشان نشسته است.
البته بررسی تاریخ بیانگر این حقیقت است که ایرانیان پوشش را به عنوان امری بالا پاس داشته و بدان مفتخرند و بعضی از ممالک را تحت تاثیر قرار داده اند، اما این بدان معنی نیست که ایران زمین سر منشء حجاب است. (3) صابونی در روائع البیان می نویسد: فمن هذه النصوص الکریمه فکلم أن الحجاب مفروضُ علی المرئة المُسلمة، بنصوص فی کتاب اللهِ قطعیة الدلالة و لیس کما یزعم المنحللونَ أنه من العادابِ و التقالید التی اُجبها العصر العباسی..... در هند نیز نظیر ایران قدیم حجاب شدیدی رایج بوده گویا این رسم وسط ایرانیان مسلمان در آنجا رایج شده است. ویل دورانت می نویسد:.... رسم حجاب یعنی پرده نشینی و مستوری و انزوای زنان شوهر دار با ایرانیها و مسلمانان به هند آمد و از این روشها این کشور سخت تر و محکم تر از جنوب بوده است. شوهران هند و برای حفظ از دست مسلمانان نظام پرده نشینی را چنان سخت گسترش دادند که یک زن نجیب و محترم می توانست روی خود را فقط به شوهر و پسرانش نشان دهد و در ملأ عام باید با رو بنده سنگینی آمد و شود کند که صورتش را پوشیده دارد حتی پزشک معالج اگر می خواست نبظ بیمار را بگیرد زن می بایست پشت پرده بنشیند. (4) البته در کنار اقوام و ملل مذکور قبال وحشی و نیمه وحشی وجود داشته که از برهنه بودن هیچ احساس شرم ندارند. هنوز قبایل فراوانی هستند که از برهنه بودن تمام بدن خود هیچ خجالت نمی کشند حتی بعضی از پوشیدن لباس عار دارند. هنگامی که لیوینگستن از مهمانداران سیاه آفریقا خود درخواست کرد که چون زنش قرار است بیاید، لباس بپوشند همه به خنده افتادند هنگامی که ملکه قبیله بالوندا از لیوینگستن پذیرایی می کرد از فرق سر تا نوک انگشتان پا برهنه بود. در مورد قوم عرب نیز روایت شده که برهنه طواف می کردند و می گفتند: لا تَطوف فی ثیابٍ عصینا فیها. ما در لباسی که معصیت خدا را کرده ایم. طواف نمی کنیم. مقدس اردبیلی «ره» ذیل آیه یا بنی اسرائیل قد انزلنا.... سوره اعراف /26 این مطلب را آورده است. (5) فَلَمَّا ذَاقَا الشَّجَرَةَ بَدَتْ لهَُمَا سَوْءَاتهُُمَا وَ طَفِقَا يخَْصِفَانِ عَلَيهِْمَا مِن وَرَقِ الجَْنَّة... (اعراف/22) و آن دم که چشیدند از آن درخت پدیدار شد برای ایشان عورتشان و آغاز کردند که بچسبانند بر عورتشان از برگ بهشت. وقتی حضرت آدم و حوا از بهشت هبوط کردند به دنبال ساتری از برگ درختان می گشتند و این مطلب فطری بودن پوشش را می رساند، هر چند حد و مرز آن را شرع معین می کند. بدین سان آنچه از این آیه به روشنی می توان بهره برد، فطری بودن پوشش است و این برای اثبات مدعا بسنده است. (6)
به عنوان نمونه به روایت ذیل دقت کنیم:
صَحیحُ البزنطی عن الرضا (ع) قال: سئلته عن الرجل یحلُّ لَه أن ینظُرَ إلی شعر أختِ امرئت]؟ فقال: لا إلا أن تَکونَ مِن القواعد: قلتُ لَه: اُخت امرئَتَهِ و الفرییۀ سواء؟ قال: نعم، قلت: فمالی من النظر إلیه منها فقال: شَعرها و ذراعها. بزنطی می گوید از حضرت رضا (ع) سوال کردم آیا برای مرد جایز است که به موی خواهر زنش نگاه کند؟ فرمود: نه مگر اینکه از زنان سالخورده باشد، گفتم: پس خواهر زن و بیگانه یکی است؟ فرمود: بلی گفتم: (در مورد خواهر سالخورده) چقدر برای من جایز است نگاه کنم؟ فرمود: به مو و ذراع او (از انگشت تا آرنج) می توانی نگاه کنی.(7) لزوم حضور یا عدم حضور زن در جامعه، فعالیت های گوناگون او در اجتماع از جمله مسائلش است که ارتباط نزدیک و چنین پنداشته شود که لزوم حضور زن در اجتماع و شرکت او در صحنه های مختلف اجتماعی و سیاسی تردید بردار نیست. اما توجه به آراء و اندیشه های عالمان و نیز داوری های برخی از قشرهای جامعه، این پندار را ناصواب می نمایاند. در هر حال، گویا لزوم و وجوب حجاب، بهترین و محکمترین دلیل حضور زن در اجتماع است. چون حجاب و لزوم بیشتر زن در مقابل نامحرم و در ارتباط با اجنبی است. و روشن است که اگر زن می بایست در گوشه ای به دور از انظار، نگاه داشته شود و حضور در عینیت جامعه، نداشته باشد از این لزوم بیشتر به گستردگی و حساسیت سخن گفتن، چه معنایی داشت؟(8)
استاد جوادی آملی می نویسد:
اما در این بخش؛ قرآن ما را متوجه کرده و می فرماید: با زنها معاشرت نیک داشته باشید و زن را چون مرد در مجامعتان راه دهید و اگر خوش آیند تان نیست که آنها در مجامعتان شرکت کنند این کار نا خوشایند را بکنید چرا که ممکن است خیر فراوانی در آن باشد و شما نمی دانید.(9) بی حجابی پدیده ای است اجتماعی که برای رسیدن به عوامل و علل آن باید با نگاهی اجتماعی مسائل و زمینه های آن را کاوید. این بحث از جهات مختلفی قابل تأمل و توجه است و بی گمان در چگونگی پیدایش و رشد و گسترش آن نمی توان به یک یا چند عامل بسنده کرد. چنانکه راه حلهای این معضله اجتماعی را نیز نمی توان ساده انگیزانه در مطالبی محدود کرد. آنچه اینک بدان می پردازیم نگاهی است گذرا به این مسئله که بی گمان تفصیل آن در خور تحقیقی مستقل و رساله ای جداست. هویت و شخصیت زن در گرو منش و روش زندگی اوست، حجاب و پوشش منش و الای زن مسلمان و شیوه عظیم زندگی اوست. زن با حجاب از اینکه بازیچه هوسها قرار گیرد مانع می شود و از اینکه عامل فساد گستری فساد اندیشان شود، جلو می گیرد. زدایش حجاب از اندام زن با هدف هویت زدایی از زن مسلمان انجام می شد، تا بیشتر و پیشتر از آن که زن حافظ آرمان مکتب و شخصیتش باشد، برآورنده امیال، هوسها و اهداف سلطه جویان جباران گردد. (10) قرآن کریم وقتی درباره ی حجاب سخن می گوید می فرماید: «حجاب عبارت است از احترام گذاران و حرمت قائل شدن برای زن که لذا نظر کردن به زنان غیر بی مسلمان را بدون قصد تباهی جائز می داند و علت آن، این است که زنان غیر مسلمان از این حرمت بی بهره اند. به طور کلی در اسلام شخصیت یک زن بسیار ارزشمند تر از آن است که با خود آرایی و جلوه گری در پی به دست آوردن جایگاه خود باشد. او مظهر سلیقه و زیبایی آفرینش است پس این طلا و جواهر است که به واسطه ی زن زیبا و ارزشمند می شود، نه آن که زن با طلاو نقره ارزش یابد. (11) هرچه زن از راه درست و انجام دستورات خدا فاصله بگیرد راه سقوط خود را هموارتر می کند بی حجابی یکی از همین موارد و کلید نابودی ارزش های وجودی زنان است، هر چه راحت تر در دسترس قرار گیرند و بدون زحمت به دست آید، کم ارزش تر می شود. زنی که از صدف حجاب، گوهر وجودی خویش را بیرون آورده و به همه عرضه می کند، واقف نیست مردان آلوده و هوس باز گرد او را می گیرند و در نظر آنان، ارزش صرفاً به خاطر جسمش خواهد بود نه فضائل اخلاقی و انسانی او، و در حد یک شیء لوکس تنزل موقعیت می یابد. (12) افراد بد حجاب با علنی کردن گناه و شکستن حریم الهی ناخواسته دیگران را تشویق به زیر پا نهادن آن می کنند و گناه دیگران را هم به گردن می گیرند، هر چند که بعضی از این افراد نیز با شور و هیجان از به اصلاح شاهکار خود در کنار نهادن حجاب اسلامی صحبت کرده و دیگران را تشویق به انجام عمل خودشان می کنند. (13)
از هم گسستگی خانواده ها
خانواده اولین نهاد اجتماعی است که با پاسداری از حجاب در سایه غیرت مرد خانه، موجبات رشد و شکوفایی اعضای آن پدید می آید. وقتی تمتعات جنسی مرد و زن از محیط خانواده به اجتماع کشیده شود، جوانان بسیاری از امر ازدواج و مسئولیت پذیری سرباز می زنند. مردان متأهل نیز با دیدن مناظر تحریک آمیز، آسیب پذیر می شوند و کانون زندگی آنان به سردی می گراید. زن زمینه ای قوی برای خود نمایی و شکار دل مردان دارد، که اگر این استعداد درست به کار نرود بسیار ویرانگر است و بنیان روابط خانواده را در هم می شکند. و نیز مردانی که دل به دیده خود را منتظر نمی کنند، لذت عشق و صداقت در خانواده را نمی چشند. (14) آیا اگر مدتی زنان بی حجاب باشند، برای مردان جامعه طبیعی و حساسیت هایشان از بین خواهد رفت؟ طبیعی شدن چهره و ظاهر، شاید برای تعداد محدودی از مردان و زنان که مدام یکدیگر را می بینند صورت گیرد البته آن هم این چهره هر روز بایک مد جدید و شکلی نو آراسته نگردد؛ چون یک زن به طور طبیعی با مردان بیگانه ی متفاوتی در تماس است، بنا براین جلوه گری او عادی نخواهد شد. اگر خود نمایی و نمایاندن زیبایی ها توسط زنان صورت نگیرد؛ اشتیاق و حرصی در مردان به وجود نمی اید. اگر از گرسنه، غذای لذیذ را دور نگه دارند حرص او تحریک نمی شود. با نگاه به زنان بی حجاب باید حجاب تمایل جنسی مرد که خفته است بیدار شده و چه بسا باعث جنایت می گردد. (15) معنی حجاب در اسلام آن نیست که زن در خانه زندانی شود و در جامعه حضور نداشته باشد ؛ بلکه معنی آن این است که زن در جامعه پوشش مناسب داشته باشد؛ خودنمایی نکند و موجبات تحریک مردان را فراهم ننماید. اگر زن، ساده و پوشیده و به طور مناسب به سرکار برود، از نظر اسلام مسأله ای ندارد؛ ولی زن خود نما نه تنها استعداد هایش را هدر می دهد؛ بلکه باعث هدر رفتن نیروی کار اجتماع و افزایش تحریک و التهاب مردان می شود. قرآن به عنوان نمونه، پاکدامنی حضرت مریم (س) را در معبدی که مردان در آن به پرسش خداوند یکتا مشغول بودند، عفت دختران حضرت شعیب را در حال چوپانی در جمع مردان و... می ستاید. در تاریخ آمده است که رسول خدا از زنان خویش در جنگ برای امداد به مجروحان و زخمی ها به همراه می برد. اصل در روابط زن ومرد و حضور زن در جامعه این است که نباید معاشرت، بی قید و شرط و بدون محدودیت باشد. حتماً باید در این زمینه تقوای الهی را در نظر داشت. (16) ما که درکمالات انسانی نمی توانیم به پای پیغمبر و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام برسیم. اما اگر دست کم ظاهرمان را مانند ایشان کنیم. شاید ما را هم در محضر پروردگار راه بدهند و بپذیرند. زنان ما کجا و فاطمه زهرا کجا. اما می توانیم حداقل ظاهرشان را مثل فاطمه زهرا سلام الله علیها کنند تا در آستان الهی پذیرفته شوند حجاب تاج بندگی خداست که زن بر سر می نهد و به درگاه الهی راه می یابد. (17) حجاب باعث حفظ انگیزه ی ازدواج و تن دادن مرد به مسئولیت ها و دشواری های تشکیل و اراده ی خانواده است. یکی از معضلاتی که امروز در جامعه داریم این است که مرد ها تن به ازدواج نمی دهند؛ چون تامین هزینه ی اداره ی زندگی و مسئولیت های دشوار اداره ی خانواده، کار سنگین است. وقتی زنان خود را آرایش می کنند و در جامعه عرضه می نمایند و به آسانی خود را در دسترس مردان قرار می دهند خواسته های او را تامین می کند، بدون اینکه آن دردسرها و هزینه ها و مشکلات را داشته باشد. لذا، اگر بخواهیم انگیزه ی تشکیل خانوداه باقی بماند، باید راه کاموری های جنسی به تشکیل غیر اخلاقی در جامعه بسته باشد و بازار آزاد لذت جویی های جنسی، تشکیل شود دختر هایی که خود را بزک می کنند و در دانشگاه، خیابان، پارک، پارتی، و هر جای دیگر ظاهر می شوند، نمی دانند چه بلایی به سر خود می آورند و چگونه شانس ازدواج را از خود سلب می کنند. لذا اگر بخواهیم انگیزه ی ازدواج باقی بماند، زن هنگام حضور در جامعه، باید پوشیدگی، و قار، متانت و سنگینی خود را حفظ کند؛ تا تنها راه تامین این نیاز حیاتب برای مرد، تشکیل خانواده باشد. (18)
حجاب رمز پیشرفت و کمال جامعه
جامعه ای که درآن، زن با آرایش، خود آرایی، خودنمایی، جلوه فروشی و طنازی حاظر می شود، جامعه ی با صلابت، جدی و پویای نخواهد بود جامعه ای که زن هایش با ارایش و خودنمایی دائماً دنبال این هستند که شمار بیشتری از نگاه های مردان هوسران را به سمت خود جلب کنند و مردهایش دائماً تحت تاثیر تحریکات جنسی زن ها قرار دارند، چنین جامعه ای جای کار و تلاش و علم و دانش نیست. در دانشگاه ها حواس دخترهای خودآرا و بی حجاب و بدحجاب، چقدر به دنبال لوازم آرایش، النگو، گردنبند، گوشواره رنگ مو، لباس، کفش است و چقدر متوجه درس است؟ پسرهاهم همین طور. (19) حجاب باعث پاکی و طهارت روح زن و مرد می شود و در نتیجۀ آن زمینه های تعالی معنوی و عروج روحای به قله های بلند عرفانی برای هر دوی آنها فراهم می آید. روح می تواند پذیرای حقایق بلند معنوی و کمالات بلند عرفانی شود که با آن حقایق کملات، سنخیت داشته باشد. «اَلسنخیَّۀُ عِلَّتُ الإنفمام»: سنخیت، علت پیوستن دو چیز به هم است. حقایق بلند معنوی پاک و مطهرند و تنها کسی می تواند با آنها رابطه بر قرار کند که مطهر و پاک باشد به عنوان مثال: خدا راجع به قرآن «فرمود: «لا یَمَسُهُ اِلّا المُطَهُرون» جز پاکان با آن تماس نخواهند گرفت. در جامعه ای که زن و مرد دائماً به هوسرانی و شهوت پرستی آلوده اند. نه روح زن و نه روح مرد. استعداد و لیاقت و شایستگی تجربه های معنوی و عرفانی را نخواهد داشت. بنا براین اگر بخواهیم زن و مرد امکان دستیابی به تجربه های بلند عارفانه را داشته باشند و به قله های بلند کمالات معنوی و انسانی عروج کنند باید از این آلودگی ها محفوظ بمانند و لازمۀ محفوظ ماندن زن و مرد از آلودگی به شهوت پرستی، شهوت رانی و هوسبازی. این است که محیط جامعه محیط تحریک شهوانی نباشد. یعین زن و مرد. با وقار، پوشیدگی و وزانت در محیط جامعه حاضر شوند. (20) بنابراین یکی دیگر از دلایل ضرورت حجاب این است که می خواهیم محیط جامعه، محیط کار، تلاش ـ علم آموزی و دانش باشد. و لازمۀ آن این است که جامعه محیطی کاملاً جدی و با صلاحیت باشد. همان طوری که دیدیم این امر منوط به پوشش، سادگی و وقار زن است. زنی که در جامعه حجاب اختیار می کند و زیبایی ها و جذابیت های جنسی اش را نحصراً مختص شوهر خود قرار می دهد. نهایت وفاداری و علاقمندی به شوهرش را نشان می دهد که این رویه به طور طبیعی متقابلاً محبت شوهر را به سمت او جلب می کند. زنی که بی پروا، زیبایی ها و جذابیت های جنسی خود را به هر مردی عرضه می کند شوهرش به خود می گوید که من با مردهای دیگر چه فرقی دارم. (21) در تمام ادیان الهی بر پوشیده بودن زن خصوصاً در حال عبادت تاکید شده است در نقاشیهای معابد و کلیساهای دنیا زنان قدیس همۀ مذاهب، حجاب کامل دارند لباس راهبه های مسیحی یک حجاب تمام عیار است. این نشان می دهد از نظر تمام ادیان. تعالی معنوی زن مستلزم حجاب و پوشیدگی اوست. زن با پوشاندن سر و پیکر خود در حجاب، دل و جان خویش را از حجاب های باطنی رها می سازد. (22) با حذف حجاب دشواری های زیادی برای خود خانم ها به وجود می اید: اولاً زن هر بار که می خواهد در جامعه حضور پیدا کند باید زحمت زیادی برای خودآرایی متقبل شود و وقت زیادی را که می توان صرف کارهای مفید و سودمند کرد. باید صرف آرایش خود کند تا بتواند وارد جامعه شود.
از نظر اقتصادی
تهیه ی لوازم آرایش، لباس های شیک و زیور الات هزینۀ سنگین را که کاملاً زاید است به زن و خانواده اش تحمیل می کند. اگر شخصی پولی را هم در اختیار داشته باشد. مس تواند آن را صرف امور ضروری و مفید کند. حذف این هزینه ها کمک می کند. خانواده ها با در آمد کنتر زندگی راحت تری داشته باشد. و مجبور نباشند برای تامین هزینه خودآرایی. بیش از حد نیاز در پی کسب در آمد روند و در نتیجه از آسایش و راحت و نیز از پرداختن به جنبه های معنوی باز مانند حذف حجاب زن و کشاندن او به سوی آرایش و پوشش مطابق مدهای دائماً در تغییر، ترفند سرمایه داری برای ایجاد بازار فروش کالاهایی است که توسط تکنولوژی و ماشین به صورت انبوه تولید می شود. (23) زنی که حجاب را کنار می گذارد ناگزیر است هر روز مطابق مد جدیدی که سرمایه داران طراحی و ترویج می کنند. کفش، کیف، لباس. زیور آلات و لوازم آرایش جدیدی بخرد. تا از قافله عقب نماند در نتیجه تشویق زن به بی حجابی. تمهیدی اقتصادی است در جهت سود سرمایه داران و زیان زنان خود آرا و خود نما: حجاب از یک طرف راحتی را برای زن فراهم می کند. یعنی زن می تواند با یک لباس ساده و چادر به راحتی از خانه بیرون آید و از طرف دیگر صرف جویی قابل توجهی را در هزینه های یک خانم در پی می اورد بر این اساس به خوبی می تواند فهمید که استفاده از حجاب یک کار عاقلانه و منطقی و به سود خود زن است. رقابت خانم ها در زیبا سازی چهره و اندامشان برای حضور جداب و توجه برانگیز در جامعه پیامد های تلخ دیگری هم برای زن ها دارد. حساسیت فراوان برخی خانم ها نسبت به تناسب اندامشان و یا توجه فوق العاده ای که به زیبایی صورت و بدن در بین آنها ایجاد شده است. (24) اکنون به بررسی این مسئله می پردازیم که آیا اساساً حجاب در قرآن آمده است. چون بعضی ها می گویند در اسلام حکمی به نام حجاب نداریم و آخوندها آن را از خودشان در آورده اند. آیا واقعاً در قرآن به مسئله حجاب اشاره نشده است؟ چند آیه را مطرح می کنیم. خدای متعال به پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) می فرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِن» ترجمه:ای پیامبر به زنان مومن بگوچشم های خود را از نگاه کردن به مردان نا محرم فرو پوشند. خیره خیره به مرد نا محرم نگاه نکنند. این جمله علاوه بر معنای ظاهری. یک معنای لطیف معنوی هم دارد به این صورت که اصلاً از یک قضیه چشم پوشی کنند. یعنی از دل نسبت به مسئله بی اعتنا شوند و چشم پوشی کنند و در ادامه می فرماید و دامن (پاکدامنی) خود را حفظ کنند. و زیبایی ها و زینت های خود را جز آنچه به ناچار آشکار می شود ظاهر نسازند.جذابیت ها و زیبایی هایشان را در معرض دید قرار ندهند.(25) همان گونه که پیشتر اشاره شد. حجاب یک حداقل دارد و یک حد کمال.
حداقل حجاب برای زن:
پوشیده بودن همۀ پیکر زن است جز قرص صورت و دستها از مچ به بعد. آن هم به شرط اینکه زینت نشده باشد. قرص صورت و دستها از مچ به بعد آن هم به شرط اینکه زینت نشده باشد و قرص صورتی که رژ لب، مداد ابرو مداد لب و کرم پودر استفاده کرده و ابروها تَتو شده است، قرص صورتی نیست که آشکار بودنش جایز باشد. بلکه باید به حال طبیعی و زینت نشده باشد، دستی که از مچ به بعد آشکار بودنش مانع ندارد و ممنوع نیست. دستی است که زینت نشده باشد و نه اینکه ناخن ها نیکور شده باشد. و انواع زیور و زینت ها به دست بسته باشد. و توجه ها را جلب کند بنا بر فتوای اغلب مراجع، پوشاندن دست آرایش نشده و قرص صورت آرایش نشده واجب نیست. بقیۀ بدن باید طوری پوشیده شود که نه پوست دید شود و نه حجم بدن. یعنی هم پوست بدن دیده نشود. یعنی پارچه ای روی آن باشد که پوست بدن از روی آن پیدا نشود و هم حجم بدن دیده نشود. یعنی لباس به گونه ای نباشد که بر جستگی ها و فرو رفتگی های بدن آشکار باشد. این حداقل حجابی است که زن باید مراعات کند. از این حداقل تا حد کمال حجاب طیف گسترده ای وجود دارد. (26) خانمی که چادر خود را طوری می گیرد که بخشی از قرص صورتش را هم می پوشاند. در واقع از حداقل به سمت حد کمال حرکت می کند. حداقل برای کسی که تازه می خواهد حجاب اختیار کند. این حداقل برای اینکه کار برای او خیلی سخت نباشد، وضع شده است. اما کسی که طالب نیل به مراتب بلند معنوی است و می خواهد به مدارج بلند قرب الهی و مراتب بزرگ عرفانی راه پیدا کند. باید بداند با این حداقل، به آن مراتب و مدارج راهی پیدا نمی کند. و نایل نمی شود. او به حد بیشتری از پوشیدگی نیاز دارد. از سوی دیگر وقتی چنین روح بلندی پیدا کرد. خود او هم راحت نیست که قرص صورتش کاملاً دیده شود خود او هم از اینکه صورتش باز باشد کلافه است و طالب این خواهد بود که خود را بیشتر بپوشاند، بنا براین، حکم شرعی در حداقل آن است که گفته شد. ولی در حد کمال هر چه پوشیدگی بیشتر باشد. مطلوب تر است. در پاسخ این سوال که آیا زیاده روی در حجاب اشکال ندارد؟ باید دانست که اساساً ما در احکام الله، زیاده روی نداریم منتها باید تناسب عمل را با ظرفیت روحی شخصی سنجید...(27) عامل بعد معلمان، دبیران و استادان زنی می باشند که بزک کرده و بدحجاب در مدرسه و دانشگاه ها و سر کلاس ها می آیند و می گویند: این خانم شوهر کرده است. عیبی ندارد. مدرسه هم دخترانه است و مرد نامحرم که نیست. چه عیبی دارد. این خانم آرایش کرده و با لباس آن چنان و با زر و زیور بیاید؟ نمی دانند چگونه دارند روحیۀ عفاف و حجاب را در این شاگرد ها ویران و فرهنگ خود آرایی و جلوه فروشی را جایگزین آن می کنند و بعضی ها که می دانند. عمداً می کنند. برخی نمی دانند. ولی ندانستن مانع از تاثیر مخرب آن نیست. تاثیر بسیار مخربی می گذارد. در بعضی دانشگاه ها، برخی از خانم هایی که استادند و تدریس می کنند، بد حجاب و با آرامش در کلاس حاضر می شوند. طبیعتاً دختر دانشجویی که الگو و ایده هایش استاد شدن است. وقتی این زن استاد را با این همه آرایش و بد حجابی می بیند از او می پذیرد. عامل دیگر، تولیدات و واردات و عرضۀ گستردۀ پوشاک مغایر عفاف و لوازم آرایش های گوناگون است. (28) محور سوم: برای درمان بی حجابی، الگو سازی است، وقتی دختر بچه را از دو، سه سالگی به برهنه گی عادت می دهیم و لباس کوتاه و رکابی تن او می کنیم و می گوییم به این بچه سه چهار ساله که حجاب واجب نیست و این دختر را تا نه سال به این طور لباس پوشیدن عادت می دهیم، شبی که فردای آن نه سال می شود چطور می خواهیم، عادت را که نه سال با آن زندگی کرده است را از او بگیریم و بگوییم از فردا صبح باید با حجاب شوی؟ دختر بچه ها از سن کودکی باید به حجاب عادت داده شوند و در مورد نماز هم روایت داریم که کودک را از همان سنین آغاز عمر به نماز عادت دهید ابتدا «الله اکبر» را به او یاد دهید بعد «لا اله الا الله» و کم کم سوره حمد و توحید را به او یاد دهید و هنوز چند سال مانده است به مکلف شدن. نماز را کامل به او یاد دهید و او را به نماز خواندن تشویق کنید تا وقتی مکلف شد. کاملاً عادت کرده باشد. آنچه معصومین در باره نماز گفته اند. در مورد حجاب هم عیناً صادق است. برهنگی دوران کودکی را یک شبه نمی شود به پوشیدگی و حجاب دوران نوجوانی تبدیل کرد در عرصه الگو سازی، یکی از مشکلات ما این است که تلوزیون، سینما و تئاتر الگوی خوبی نمی دهند. و همه جا الگوی بدحجابی ارائه می شود. (29) رسانه ها چرا شخصیت های بزرگ علمی را که در بین خانم ها هستند و به شدن هم به حجاب پایبندند. معرفی نمی کنند؟ در بین خانم ها ی پایبند به حجاب، فیزیک دان های بزرگ داریم. اطبای بزرگی داریم، اساتیدی داریم در زمینه ی مهندسی، علم حقوق، جامعه شناسی و ادبیات که خلاقیت های چشمگیری داشته اند. چرا. خانم هایی را مثل اساتید بزرگ دانشگاه و متفکران بزرگ که به شدت به مسئله حجاب مقیدند، معرفی نمی کنند. تا الگوی برای دختران جوان ما و جامعه باشد؟ دروغ می گوید کسی که می گوید در بین خانم های پایبند به حجاب، چنین کسانی وجود ندارند ما زنان عارف بزرگی داشتیم و همین الان هم به لطف خدا داریم زن فقط همین چند هنرپیشۀ سینما هستند که در هر برنامۀ تلوزیونی باید آنها را دعوت کرد و در حالی که ارایش کرده و بزک کرده اند. با آنها گفت و خندید و آنها را نشان داد تا الگویی برای دختران جامعه ما بشوند؟ الگوسازی، کار بسیار مهمی است. الگو های جذاب و دوست داشتنی که بتواند نسل جوان و نوجوان و زن های جامعه ما را جذب کند(30):
کار دیگر آگاهی دادن به زنان و دختران در زمینۀ عواقب تلخ بی حجابی برای خودشان است. قبلاً اشاره شد که بی حجابی و خود نمایی، در زندگی دنیوی و اخروی چه عواقب وحشتناکی برای خود زن دارد رفتار ها، آرایش و حالات انسان، در صورت باطنی او تاثیر می گذارد. اگر چشم های باطن ما امروز بسته است. اشخاصی هستند که چشم های باطنشان باز است و می بینند. خدا می داند صورت باطنی هر یک از ما چگونه است. امروز نمی بینیم، بعد از اینکه از این خواب دنیوی بیدار شدیم، چشمان ما هم باز می شود و خواهیم دید چه اتفاقی برایمان افاده و چه بر سر خود آورده ایم، برخی صورت ها صورت انسان نیست. اینها قصه نیست. ایات و روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد و در مکاشفات بزرگان عرفان نیز مؤیدات فراوانی برای آن وجود دارد. مفصلی است از پیامبر اکرم (ص) که طی آن خاطرات سفر معراج را برای حضرت زهرا (س) تعریف می کنند. فقط قسمتی از آن را که مربوط به حجاب است نقل می کنم، در سفر معراج، یکی از جاهایی که پیامبر اکرم(ص) مشاهده کردند، دوزخ و جهنم بود. به حضرت زهرا (س) فرمودند. گروه هایی از زنان را در دوزخ در حال عذاب شدن به شیوه های مختلف دید. زنانی را دیدم که با موی سرشان در وسط آتش اویخته بودند و در حال سوختن بودند و آنها زنانی بودند که موی سر خودشان را از نامحرم نمی پوشاندند این عذاب کسانی است که زلف را بیرون می گذارند. دوم، زنانی را دیدم که گوشت بدن خود را با دندان می کندند و می خوردند. آنها زنانی بودند که در دنیا خود را برای مردم زینت می کردند. لباس های آنچنانی می پوشیدند و زر و زیور می کردند و بیرون می آمدند که مردم ببینند. سوم زنانی را دیدکه گوشت بدنشان با قیچی آتشین ریز - ریز بریده می شد و آن زنانی بودند که بدن خود را در دنیا به مردان نامحرم نشان می دادند.خانم ها باید بدانند بی اعتنایی به حجاب چه پیامد های وحشتناکی و مخرب دنیوی و اخروی برای خودشان خواهد داشت.(31)
فصل دوم: زینت
اما زینت در دو معنا به کار می رفته است:
1. چیزی که به وسیله آن زیبایی ایجاد می شود در این معنا زینت به معنای وسایل زینتی و زیور آلات است.
2. به معنای زیبایی (اسم مصدر)
در التحقیق معنای ریشه ای زینت همین معنای اسم مصدری گفته شده زیبایی به زیبایی ذاتی (زیبایی بدن در انسان) و زیبایی عرضی (زیبایی ای که با وسایل زینتی به وجود می آید) تقسیم شده است. در هر صورت در آیه ذکر شده زینت هم به معنای زینت آلات و هم به معنای زیبایی های بدن است. همچنان که در بعضی از روایات زینت در این آیه به بدن تفسیر شده است. و آنچه از پوشاندن استثناء شدن مچ دست به پایین و گردی صورت است از جمله مرحوم کلینی در کافی در روایتی از فضیل نقل می کند که او درباره ساعد زن از امام صادق پرسیده بود که آیا از زمره زینتی است که خداوند فرموده: «لایبدین زینتهن الا لبعو لتهن؛ زنان جز برای شوهرانشان زینت های خود را نمایان نکنند؟ حضرت فرمودند: نعم مادون الخمار من الزینه و مادون السوارین؛ بله زیر مقنعه و از محل دست بند به بالا از جمله زینت هاست (که زنان نباید جز برای شوهرانشان آشکار کنند». بر اساس این روایت بدن زینت شمرده می شود که او باید اشکار کردن آن در مقابل مردان خود(32) داری کند. همچنان که در آیه سوره نور آمده در مقابل همسر و دیگر محارم: پدر، پدر شوهر، پسر، پسر همسر، برادر، پسر برادر و پسر خواهر رعایت پوشش مذکور لازم نیست.«وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبائِهِنَّ أَوْ آباءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنائِهِنَّ أَوْ أَبْناءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني إِخْوانِهِنَّ أَوْ بَني أَخَواتِهِن»، «و زینت های خود را جز برای شوهران یا پسران یا پسران شوهران یا برادران یا فرزندان برادران یا پسران خواهران خود آشکار نکنند.» (33) حکم اول: حکم ظهور زینت بخودی خود (بدون توجه به ناظر، این است که) واجب است پوشانده شود زینتهایی که ظاهر نیستند، منهای زینتهایی که ظاهرند و عبارتند از چهره و دستها (لا یُبدِینَ زینتَهُنَّ الا ما ظَهَر مِنها) حکم دوم: حکم اظهار زینت دیگران این است که چه ظاهری باشد و چه باطنی، حرام است مطلقاً؛ بدون اینکه فرق بین زینتهای ظاهری و باطنی باشد. الا کسانی که در آیه مبارکه ذکر شده اند زیرا اظهار زینت برای آنان جایز است. (34) زنان از روی عمد زینتهای خود را آشکار نکنند. مراد از زینت در اینجا یا موانع زینت است مانند مچ و گوش و گردن و پا و یا مراد، نفس زینت است. و اگر لفظ (زینت) متحمل شده اجتناب از هر دو امر واجب است تا از آنچه اجمالاً تحریمش دانسته اند برائت تحمیل شود ؟ الا آن زینتهایی که به خودی خود آشکارند ظاهراً در ایه استثناء از ابداء صورت می گیرد یعنی آن زینتی که به غیر اختیار زنان از ایشان ظاهر شود ؛ بر آن اشکالی نیست. مثل وقتی که باد بوزد پس عباء یا چادر زن بالا رود و زینت او آشکار شود. (35) بنابر آیۀ شریفه، زینتهای زن بر دو رقم باشد: زینتهای عرضی و خارجی و زینتهای تکوینی و خلقتی و چه (چون) راه رفتن ساده و هادی گشت قهراً محاسن و زیباییها و زینتها خلقتی و آرایش های ساختگی او پوشیده و محفوظ و ندانسته خواهد ماند: (36) تاسف بار است که خداوند به زنان امر فرموده که زینتهایتان را بپوشانید، در این حال برخی پوشش خود را وسیله زینت و خود نمایی قرار می دهند: (37) از جمله واژه هایی که در آیات حجاب بکار و باز شناسی دقیق مفهوم و مصداق آن در تعیین حدود پوشش، نقش اساسی دارد واژۀ « زینت » امت زینت بی گمان به معنای «زیبایی» است در مقابل «شین» به معنای زشتی و تنگ و رسوائی. آنچه باید با تخصص در اقوال لغویان بدان رسید، این است که «زینت» زیبایی به نحوی که اطلاق یا زیبائی خاصی است. مثلاً زیبایی طبیعی و یا... اینکه از کهن ترین متن لغوی شروع می کنیم: « خلیل بن احمد فراهیدی» می گوید: « الزَینُ نقیض الشَین... و الزیتۀ، جامع لکلِ ما یُتَزیَّنُ بِه. « زیبایی نقیص زشتی است... و زینت هر آنچه را که بواسطه آن آراسته شود در بردارد. سخن وی نشانگر آن است که زینت مطلق زیبایی آرایه است. هر آنچه با آن آراسته می شود و تزیین می گردد. آحمد بن فارس، معنای اصلی آن را نیکوئی دانسته می نویسد: زینت دال بر نیکوئی هر چیز است در مقابل آن (زشتی) قرار دارد وقتی به زمین گفته می شود مزین شده که بواسطه گیاهانی به گونه ای آراسته شده باشد. (38)
زینت طبیعی یا اکتسابی ؟
در تبیین ابعاد زینت، با توجه به این نکته ضروری است که واژه زینت بر اساس آنچه در بخش واژه شناسی روشن شد، بطور مطلق زینت اکتسابی و طبیعی را شامل می شود. فخر راز ی در این زمینه می نویسد: بدان. زینت نامی است که بر زیبائیها مخلوق که خداوند آفرید و همینطور با آنچه انسان بوسیله آنها آراسته و مزین می شود مثل لباس و زیور و... اطلاق می شود. قرطبی نیز قریب به همین مفهموم را آورده: زینت بر دو قسم است: خلقی – اکتسابی _ زینت خلقی، صورت زن است که اساس آراستگی است اما زینت اکتسابی، عبارت از آن چیزی است که زن در زیبا نمودن خود مثل لباس – زیور آلات و... بکار می گیرد. اما کسانیکه زینت را صرفاً زینت اکتسابی می دانند دلیل استواری برای دعایشان ندارند.(39) حال که زینت شامل زینتهای اکتسابی و طبیعی هر دو می شود. آیه زن را مأمور می کند که زینتهایش را بپوشاند و زینتش را در مقابل چشمان نا محرم ندهد آنچه تا اینجا روش شد، لزوم حفظ زن مسلمان بطور عام. هم به لحاظ (منظور) زن و هم به لحاض (ناظر) نا محرم. اکنون باید بنگریم که این حکم عام مستفاد از این بخش آیه، در چه مواردی تخصیص خورده است. ادامه آیه در هر دو بعد یاد شده) منظور و ناظر) استثناء هایی را بیان کرده است: در مورد این استثناء 3 قول است:
1. ماد از زینت آشکار، جامه یا لباس است (لباس رو) و مراد از زینت نهان، پای برهنه و گوشواره و دستبند است، قول از ابن مسعود (صحابی معروف) نقل شده است.
2. مراد از زینت ظاهر سرمه، انگشتر و خضاب دست است (یعنی زینتهایی که روی چهره و دستها تا مچ واقع می شود. (این قول ابن عباس است)
3. مراد از زینت آشکار، چهره و دستها تا مچ است (این قول ضحاک و عطاء است) (40)
فصل سوم: جلباب
خداوند می فرماید: « يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِن » (ای پیامبر به همسران و دختران خود و به بانوان مومنان بگو جلباب های خود را به هم نز دیک کنند)(41). جَلابیب جمع جلباب است. جلباب در کتب لغت به معنای روپوش بلندی است شبیه عبا، چادر و پوشش ملحفه مانند که زن بر خود می پوشاند در قرآن به چادر ؛ در قالب وا ژه ی جلباب اشار شده است که فراتر از روسری و مقنعه (خِمار) است. جالب است که در بعضی از کتابهای لغت، جلباب به عبا و پوششی اطلاق شده است. که در بین عرب، رایج و رنگش هم تیره و سیاه] بوده است. که نشان می دهد. سیاه بودن رنگ چادر هم ریشه قرآن دارد: (42) مفسران در تفسیر « جلباب » در آیه 59 سوره احزاب معانی مختلفی ذکر کرده اند که به طور مشترک معنی آن، پوششی است که از روسری بزرگتر و از عبای زنان کوچکتر است و بیشتر شباهت به چادر دارد: زیرا:
1. چادر بیش از هر پوششی دیگر حجم زن و برجستگی های آن را پنهان می سازد.
2. زیورآلات دست را هم می تواند با آن پوشاند.
3. با چادر در مواردی که لازم است می توان چهره خود را بیشتر از دید افراد هوسران و نگاه های مکرر و آلوده حفظ کرد./
البته این امتیازات در صورتی که چارد به اندازه لازم ضخیم باشد و نه توریهای تزئینی و از آذین بندی عاری باشد و در ضمن مکمل پوشش های دیگر مثل مانتو شلوار و مقنعه باشد، اما اگر چادر بدون روسری استفاده شود یا در زیر آن لباس های آستین کوتاه و جل پوشیده شود اثر نا مطلوبی تری خواهد داشت. (43) جلباب بنا بر قول ابن عباس چون یک پوشش سراسری است و عربها معمولاً آن پوشش سراسی را دارای حلقه دور مچ کرده و می پوشند. از آن به جامعه و ثوب و ثیاب یاد شده که همان عباء و کساء و رداء است اما آن پوشش سراسری چون در بین ایرانیان، حلقه های دور مچ را ندارد « چادر » « یا ملحفه » است. از طرف دیگر، خمار چون یک پوشش است که از روی سر شروع شده. چنانچه سراسری شود، همان جلباب (چادر) است. نه اینکه این جلباب نماد (به معنای مقنعه) باشد. بلکه خمار به صورت پوشش سراسری، چادر و عبا ست و به صورت پوششی که سراسری نباشد مقنعه است. لذا لفظ خمار دو استعمال دارد:
1. استعمال آن پوشش بصورت مقنعه.
2. استعمال دیگرآن پوشش بصورت چادر است.
جلباب در عبارت جمعی از مراجع تقلید ما (عباء و چادر) معنا شده چنانچه در کتاب « الرساله الرجبیه فی حکم النظر الی النساء الاجنبیه » آیت الله العظمی سید عبدالله شیرازی (رحمت الله) فرموده است: تنها پوشیدن ظاهر بدن و مو: کافی نیست بلکه بر زن « جلباب » یعنی ـ عباء » یا « چادر » واجب است و صاحب جواهر (رحمت الله) نیز تصریح به لزوم آن (چادر) کرده است. (44)
آیه جلباب
« يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ » در هر صورتی این آیه استفاده از جلباب را به عنوان یک پوشش متمایز کننده توصیه و در عصر نزول آیه شایع می کند به عبارت دیگر پوشیدن جلباب توسط زنان مؤمن موضوعیت پیدا می کند این مطلب از نقلی از ام عطیه،یکی از زنان انصار بر می آید او می گوید: « رسول الله به زنان مسلمان امر کرده بود که در نماز عید فطر و اضحی حاضر شوند » سپس در ادامه می گوید: به حضرت گفتم « ای رسول خدا گاه یکی از ما جلباب ندارد » حضرت فرمود لتلبسها اختها من جلبابها « خواهر دینی اش او را به وسیله جلباب خود بپوشاند » همچنان که بنا بر نقلی که از سوی وجود دارد. پوشیدن جلباب خود علامتی برای تشخیص مؤمن بودن زن بوده است. اما از آنجا که پیش از نزول آیه نیز از جلباب استفاده می شده با تعبیر خاص یدنین و نه مثلاً یلبس (بپوشند) یا یرخین یا سیدلن « هر دو به معنای فرو افکندن» نحو پوشیدن آن نیز مورد نظر بوده و شکل پوشیدن آن مسلماً از سر به پائین بوده و شامل سر هم می شده است. حرف اضافه « علی » که معنا تسلط و استعلا در آن است احاطه جلباب را بر بدن می رساند در هر صورت جلباب چه به معنای پوشش که تمام بدن از سر تا پای را می پوشانده (شبیه چادر) ادنائ آن، که در آیه به آن توصیه شده به چه صورت مورد نظر است ؟ در منابع اهل سنت برخی منظور از ادناء را پوشاندن صورت به وسیله جلباب به گونه ای که فقط یک چشم معلوم باشد. گفته اند. اما بعضی معنای آن را پوشاندن سر و گردن ذکر کرده اند: (45) واژه جلباب در تعیین حدود حجاب، نقش مهمی دارد. شیخ طبرسی (ره) در بخش تبیین لغت، در باره « جلباب » نوشته اند: جلباب عبارت است از روسری ایکه در موقع خروج از منزل بکار برده می شود و سر و صورت را با آن می پوشانند. اما در بخش تفسیر نوشته اند: یعنی مقصود این است که با رو پوشی که زن به خود می گیرد محل گریبان را بپوشاند: بعد می نویسد: گفته شده جلباب همان چار قد است و مقصود آیه آین است که زنان آزاد وقت بیرون رفتن پیشانیها و سر ها را بپوشانند: آیه « الجلباب خمارُ الرئۀ الذی یفطی رأسها و وجهها اذا اخرجت لحاجۀٍ » ابن اثیر با توجه به حدیث علی (ع): « مَن أحینا أهل البیت فلیَستَعد للفقر جلباباً » (هر کس ما اهل بیت را دوست بدارد باید خود را آماده کند تا فقر خویش بپوشاند.)(46) جلباب، به معنای چادر بزرگی که در شرق زنان هنگام بیرون شدن از خانه سر تا پای خود را با آن می پوشانند. جوهری نیز جلباب را ملحفه معنا می کند. که در حقیقت همان آزار است. به قول قاموس این کلمه به معنای قمیص هم آمده همچنین به معنای لباس گشادی که زنان در زیر ملحفه می پوشند (و ثوب واسمع للمرئه دون الملحفه) یا یالاخره معرف همان پرده ایست که خمار نامند. اما در ازمنه تازه تر ظاهراً در مغرب، این کلمه مفهوم کاملاً متفاوتی یافته است کلمه جلباب معرف نوعی نیم تنه آستین دار یا بدون استین است که مخصوصاً مواقع کار به کمر می بندند. از آنچه آوردیم روشن شد که قریب به اتفاق واژه شناسان و لغویان جلبان را به روسریها و مقنعه ها معنی می کنند که از چتر قد بزرگتر و از عبا کوچکتر بوده است. (47)
فصل چهارم: تبرج
از جمل واژه هایی که در آیات حجاب بکار گرفته شده است و تبیین دقیق آن در بحث حجاب سودمند خواهد بود واژه « تبرج» است. بررسی معجم ها و فرهنگها ی لغوی روشنگر آن است که تبرج به معنای: ود نمایی و جلوه گری است. در کهن ترین متن لغوی یعنی کتاب (المین) آمده است. آنگاه که زن زیبائیهای گریبان و چهره را بنمایاند. گفته می شود: تبرج کرده است. اهل معنای تبرج خود نمایی، خود آرائی و نمودن زیبائیها در مقابل دیگران است: تفسیر با توجه به قرائن و قیودی که درآیات و روایات آمده عبارت است از: وَ لا تَبرجنَ تَبَرُّج الجاهلیۀ الارولی، یعنی ظاهر نشوند و خود نمایی نکنند مانند خود نمائی جاهلی نخستین. غیر مُترجات بزینۀ یعنی زنانیکه خود نمائی به زینت نمی کنند. (48)
فصل پنجم: نگاه
در مسیحیت نگاه به زنان گناه شمرده شده است. در روایات پیشوایان ما از مسیح جمله ای با همین مضمون نقل شده است: « لا تکونن حدید النظر الی ما لیس لک، خانه لن یزنی فرجک ما حفظت عینک ؛ هیچ گاه با نگاهی بران و نیز به آنچه که برای تو [حلال] نیست نگاه نکن ؛ چرا که فرج تو تا زمانی که چشمت را حفظ کنی، هرگز زنا نخواهد کرد. (49) » « نگاه کردن به سر زنان اهل تهامه و با دیه نشینان و اهل سواد و کفار اشکالی ندارد ؛ زیرا زمانی که از این کار [ نپوشاندن سر ]نهی شوند، نمی شوند. و نگاه کردن به موی سر و بدن زن دیوانه و زنی که عقل خود را از دست داده است اشکالی ندارد تا زمانی که قصد لذت از آن نباشد (50) » از امام رضا (ع) در خصوص علت حجاب نقل شده است که فرمودند: حرام شد نگاه به موهای زنان برای آنکه اگر موهای آنها در برابر مردان نامحرم آشکار شود، باعث تحریک و جلب توجه خواهد شد. فساد و بی بند و باری را به دنیال دارد و سبب می شود که مردم در کارها ی حرام وارد شوند(51). در بحث حجاب از جمله بحثهای مهم و شایان توجه مسئله نگاه است. این مسئله از جهاتی باید مورد توجه قرار گیرد. به لحاظ اجتماعی و زمینه سازی برای فساد و خوشه دار ساختن عفت عمومی توجه بدان حائز اهمیت است از این روی از دیر باز در چگونگی آن در برابر نامحرم و حد و حدود نگاه بحثهای بسیاری مطرح شده است که اکنون تبیین ابعاد آن در حد توان از اقسام آغاز می کنیم.(52) یکی از انواع نگاه که مستقیماً در بحث ما نقش بنیادی دارد، نگاه به نا محرم است. بیان قران در این باره چنین است: قُل لِّلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّواْ مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَ يحَْفَظُواْ فُرُوجَهُمْ ذَالِكَ أَزْكىَ لهَُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرُ بِمَا يَصْنَعُونَ. به مردان مؤمن بگو ديدگان خود را فرو خوابانند و دامنهای خويش را نگهدارند اين براى ايشان پاكيزهتر است كه خدا از كارهايى كه مىكنند آگاه است.(53) توجه به شأن نزول در بازشناسی دقیق مفاهیم آیه و مالاً حکمی را که بیان می کند موثر می تواند بود، در شأن نزول آن آمده است: جوانی از انصار با زنی برخورد کرد و در آن زمان رسم چنین بود که مقنعه یا روسری را در پشت گوش می بستند، لذا نظر جوان را جلب کرده در حالی که صورتش را برگردانیده بود به شیشه یا استخوانی که در دیوار بود برخورد و آن را شکافت، وی گفت: به خدا سوگند هر آینه می روم نزد رسول و آن حضرت را قضیه مطلع می سازم. چون پیامبر وی را دید از قصه پرسید. جبرئیل این آیه را آورد.(54) در این رابطه ی نگاه به شش مورد اشاره می کنیم:
1. اگر مردی توجه کند که در منظر و محضر خداست و خدا و اولیاء هر لحظه در خلوت و جلوت او را می بینند و او را زیر نظر دارند و نظارت الهی است. حیا می کند در محضر خدا و اولیاء خدا نگاهش را به دیدن صحنه حرام آلوده کند. خداوند در قرآن کریم می فرماید: أَ لَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرى. (55) شخص که گناه می کند. آیا نمی داند که خدا او را می بیند ؟ همین مردی که نگاه هرزه ای به زن نا محرم می نگرد اگر کسی برایش احترام قائل است عبور کند و او را ببیند، از آن شخص خجالت می کشد و سرش را پائین می اندازد. مرد باید احساس کند که خدا و پیامبر خدا و ائمه هدی دارند او را نگاه می کنند. قرآن کریم می فرماید: « فسیری اللهُ عملکم و رسوله و المومنون » عمل شما را هم خدا می بیند، هم رسول خدا می بیند و هم مومنین می بینند که در ذیل آیه: حدیثی داریم که می فرماید مقصود از مومنون ائمه هدی علیه السلام می باشند. قرآن کریم می فرماید: «یعلمُ خائنة الاعینِ و ما تُخفی الصدور » نگاههای خیانت بار زیر چشمی و آنچه را سینه ها پنهان می کند خدا می فهمد. مردی که دائم خود را در محضر و منظر الهی می بیند می داند زیر چشمی نگاه کردنش را هم خدا زیر نظر دارد.حیا می کند به چشم چرانی بپردازد.(56)
2. توجه مرد به اینکه نیل به شهود ملکوت هستی و باز شدن دیده دل انسان به عالم غیب در گرو چشم پوشیدن از جلوه های جذاب و گناه آلود دنیوی است. اگر به این حقیقت توجه کرد به خاطر جذابیت آن جلوه های ملکوتی و عالم غیب چشم خود را از خیره نگریستن به زن های خود آرا و جلوه روش فرو می پوشاند. (57)
3. توجه مرد به طبعات خطر ناک دنیوی و اخروی نگاههای آلوده و شهوانی است. مردی که نظر باز و چشم پران است. با این نگاهها در همین دنیا خودش را نابود می کند. و فشارها و لطمه های عجیبی به روح و جان و سیستم عصبی و روانی خویش وارد می کند. (58)
4. در جامعه ای که این آلودگی وجود دارد مرد مومن باید نیروی اراده خود را با ریاضت های شرعی، مثل روزه گرفتن تقویت کند: روزه مقاومت در برابر خوردن است. این مقاومت نیروی تقوا را در انسان ایجاد می کند. (59)
5. نگاه ندوختن به زن نا محرم،یک واجب شرعی است. چشم پوشیدن واجب شرعی است. همان طور که مرد مسلمان نماز می خواند و روزه می گیرد و ظایف شرعی اش را انجام می دهد باید خود را به این مسئله هم به عنوان یک واجبی شرعی مقید کند. (60)
6. مرد باید بداند نگاهای هوس آمیز و شهوانی او وقتی به یک زن با حیا می افتد، او را اذیت می کند. مردی که به نگاه هوس آلود به زن ها عادت کرده است، خانم های متدین با تقوا و محجبه هم از معرض نگاه های گزنده او مصون نیستند. (61)
فصل ششم: اهمیت و فلسفه پوشش
چه کسی می تواند منکر زیبایی های خدادادی زنان شود؟ زنان بسان صدفی هستند که اگر ارزش گوهر وجوی خویش را بشناسند، هرگز آن را ارزان به فرصت طلبان نمی فروشند. متاسفانه هر چه که دشمنان اسلام از بیان و تفسیر اشتباه آیات و روایات بهره برده اند ما غافل بوده ایم. هیچ دینی به اندازه اسلام به زنان اهمیت نداده است. مگر نه اینکه زنان پیش از مردان لیاقت تشرف و انجام مسائل دینی را می دانند؟ مگر نه اینکه مردان در نقش رئیس خانواده خدمت گزار همسر هستند و باید تمامی وسایل راحتی و پوشاک معمول او را فراهم آورند؟ و با این همه زن (از لحاظ حقوقی) موظف نیست در خانه شوهر کاری انجام دهد. (ولی از نظر اخلاقی تقسیم کار صورت می گیرد). (62) پوشش زن نوع برخورد جامعه را با او مشخص می کند، شاید زنانی که بد حجاب یا بی حجاب هستند، مطلوبیت جنسی بیشتری داشته باشند، ولی ارزش کمتری دارند. زنی که پوششی کامل ندارد هر چند طالب نگاههای آلوده هوس بازان نباشد، اما در معرض خطا قرار می گیرد. به طور کلی، گذشت از نفسانیات و لذت های زود گذر به روح استحکام می بخشد و در ظاهر انسان نیز و قار و متانت را ظاهر می سازد. از سوی دیگر پوشیدگی زن موجب می گردد که محو زیبایی خویش نشود، بلکه بیشتر به استعدادهای درونی خود بپردازد و سعی در شکوفایی آنها بنماید. (63) پوشش زنان نیز بخشی از احکام و دستور العمل هایی است که برای تنظیم روابط اجتماعی زن و مرد وضع شده است این احکام از مبانی معرفتی پیرامون انسان و دنیا و از مقاصد و آرمانهای دین ناشی می شود. این احکام در نظام اجتماعی اسلام با نگاه دین به جامعه شکل گرفته، بر اساس دین، خانواده ارتباط جامعه اسلامی با اقلیت های مذهبی... قابل بررسی است. پوشش زنان در اسلام این ریشه در مبانی فکری و زمینه های معرفتی دارد. اولین گام در شناخت مبانی، شناخت انسان و تلقی وی از خویش است. با قبول مجهولیت انسان هدف انسان نیز مجهول می ماند و به بازیگر شدن و خود را در چشم ها نشاندن، محدود می شود. شناخت مجموعه استعدادها و امکاناتی که در وجود انسان نهاده شده هدف او را مشخص می کند. همان طور که از شناخت امکانات یک ساختمان می توان پی برد که برای چه منظور و چه هدفی (مداوا – کار – یا استراحت) ساخته شده است. انسان نیز ترکیب از استعداها و امکانات است او علاوه بر هواس از فکر و نیرو نتیجه گیری، عقل یا نیروی سنجش وجدان و.... برخور دار است. این ترکیب انسان را آرام نمی گذارد و او را از تنوع و درجا زدن باز می دارد و به حرکت و رشد فرا می خواند. در واقع فکر برای او هزاران سوال آزار دهنده مطرح می کند به گونه ای که گاهی آرامش را از او سلب می کند و حتی او را به خود کشی و مرگ می کشاند. (64) آیه دیگری که مفهوماً دلالت بر پوشاندن وجه و کفین می کند عبارت است از « و لا یضربنَ بأرجلهنَّ لیُعلمَ ما یُخفینَ زینتهنَّ » و هنگامی راه رفتن پاهای خود را به زمین نزنند تا (مبادا) زینت پنهانیشان دانسته شود « و صدای خلخال که به پا دارند به گوش رسد ». بنا بر آیه شریفه زینت های زن بر دو رقم باشد:
1. زینت های ارضی و خارجی
2. زینت های تکوینی و خلقتی
و چه (چون) راه رفتن زن ساده و عادی گشت، قهراً محاسن و زیبایی و زینت های خلقتی و آرایش های ساختگی او پوشیده و محفوظ و ندانسته خواهد ماند. پس از این آیه شریفه به طور مستقیم (از منطوق آیه) حرمت و ممنوعین پای زدن مخصوص زن در راه رفتن فهمیده می شود و از جمله « لیُعلمَ ما یُخفینَ زینتهنَّ » معلوم می شود که مقصود اصلی و نهایی از حرمت پای زدن احکام زینت و ستر و پوشانیدن آن است. و باز از مفهوم اولویت آیه وجوب و لزوم پوشانیدن زینت فهمیده شده و لزوم ستر چهره و دست (زیرا زیبا ترین زینت اند) به طریق اولی معلوم خوهد شد. (65)
فصل هفتم: حجاب و اهل بیت
حجاب و اهل بیت:
روایتی از حضرت علی (ع) نقل شده است: روزی رسول الله با جمعی از اصحاب در هوایی ابری و بارانی در بقیع نشسته بودند که زنی سوار بر الاغ ار آنجا گذشت. پای حیوان در گودالی فرو رفت و زن به زمین افتاد. در این هنگام حضرت روی خود را بر گرداند. دیگران گفتند که زن شلوار بر تن داشته است رسول الله پس از دعا در حق زنانی که شلوار بر تن می کنند و در صدد پوشش مناسب تری اند، فرمود: « ایها الناس اتخذوا السرا ویلات. فانها من استرثیا بکم و حصنوا بها نسائکم اذا خرجن » ای مردم ! شلوار را به عنوان پوشاک بر گزینید که از پوشانند ترین لباس های شماست و به وسیله آن زنانتان را هنگام که خارج از خانه می روند امن و محفوظ بدارید. (66) در قرآن در داستان ملکه سبا همین معنا آمده است: فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَ كَشَفَتْ عَنْ ساقَيْها ؛ هنگامی که [ملکه سبا] آن [حیاط صر سلیمان] را دید گمان کرد نهر آبی است و ساق پای خود را نمایان کرد [ پایین لباس خود را به اندازه ای بالا کشید که ساق پایش پیش آشکار شد. ] همچنان روایتی از امام صادق درباره شیوه غسل دادن زن مرده ای که هنگام مرگ او مرد نامحرم یا زنی حضور ندارد، آمده است: « و لا یکشف لها شیء من محاسنها التی امر الله بسترها: [ مرد نا محرم هنگام غسل زن ] نباید جایی از زیبایی های [ بدن او را که خداوند به پوشاندن آن امر کرده، منکشف و ظاهر کند. ] احتجاج مرحوم طبرسی (رحمت الله) در کیفیت حجاب حضرت فاطمه هنگام رفتن به مسجد برای احقاق حق بیان می دارد که: هنگامی که ابوبکر (ل) و عمر (ل) اتفاق نظر کردند بر جلو گیری حضرت فاطمه از فدک و این خبر به آن حضرت رسید. مقنعه شان را بر سر پیچیدند و خود را در میان عباء قرار دادن و اطراف خود را از سر و صورت و سایر بدنشان تا پاهایشان را به آن پوشانیدن. و رو کردند به جانب مسجد د میان جمعی از خدمتگزاران و زنان قوم خود و بقدری لباسهایشان بلند بود که هنگام راه رفتن پایشان را به دامن آن می نهادند و مانند رسول خدا را می رفتند تا وارد شدند در مسجد بر ابی بکر که در میان گروهی از مهاجر و انصار و غیره بودند. بعد پرده ای در مقابل آن حضرت کشیده شد و نشستند. سپس ناله ای بر کشیدند. که جمعیت به گریه و ضجه در آمدند. سپس حضرت شروع به سخنرانی نمودند. باز جمعیت به گریه افتادند. بعد از آنکه آن حضرت از گریه خود داری کردند ادعا به سخنرانی و خطبه شان فرمودند و تا آخر آن خطبۀ معروف و احتجاجاتشان با ابی بکر و سایرین ادامه دادند. »(67) در این قسمت نیز به چند نکته دربارۀ حجاب دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) می رسیم:
1. با مقنعه سرشان را پوشاندند، همانطور که در قرآن در سورۀ (نور) آمده است.
2. خود را تماماً از سر و صورت تا همۀ روی پاهایشان را با عبا (به اصطلاح عربها) و چادر [به تعبیر ما ایرانیان] پوشاندند. همان گونه که در سورۀ احزاب دستور آن آمده است و مخصوصاً به پیامبر دستور داده که به دخترانشان امر کند.
3. هنگامی که نشستن در مسجد که مردم حضور داشتند اول پرده ای کشیدند و از پس پرده آن حضرت سخرانی و ایراد خطبه فرمودند.
4. هنگام سخنرانی در وسط جمعی از زنان قرار داشتند و خود را جدا و مشخص قرار نداده بودند. (68)
حضرت زینب در خطبه ای که در مجلس یزید (لعنت الله علیه) ایراد نمودند جنایات یزید را بر شمردند از جمله آن جنایات برداشتن رو بند ها و پاره کردن چادرهای زنان اهل بیت بود. و این نمایانگر آن است که زنان اهل بیت عصمت و طهارت به حجاب قرآنی محجوب بودند و آن شامل رو پوش – مقنعه – چادر و روبنده بوده است. (69)
پوشش و حجاب نیز از آن نمونه مواردی می باشد که رعایت آن مفید به حال خود انسان خانواده و حتی جوامع بشری می باشد. پس به همین خاطر است که انسان همانند تمام موجودات که پوشش خود از غریزتاً پذیرفته اند پوشش و حجاب را فطرتاً و با کمال میل می پذیرد. همین با مطالعاتی که در زمینه حجاب و پوشش از همان ابتدای خلقت بشر حضرت آدم و حوا (علیه السلام) صورت گرفت می توان به این نتیجه دست یافت که به همراه خلقت بشر، فطرت و سرشت پاک نیز آفرید شد که انسان را به خوبی ها و بدست آوردن آن و انزجار از بدیها و دوری گزیدن از آن هدایت می کند. و همین علت باعث شده که پوشش و حجاب حتی قبل از ظهور ادیان و مذاهب و ارسال رسل، در بین اقوامها و ملل مختلف مرسوم باشد. اما بوجود آمدن ادیان آسمانی و ارسال رسل همگی به خاطر (به یاد آوردن) و بیان (انداره) در پوشش و حجاب می باشند. تا انسان حد (اعتدال) را در پیش گیرد و از افراط و تفریط بپرهیزد. حال اگر انسان که از فرط و سرنوشت پاکش بدلیل متعددی که در قسمت عوامل گسترش بی حجابی به آن اشاره شد فاطمه گرفت و دچار انحراف گشت. پوشش و حجاب نه برای او معنا و مفهومی دارد و نه آن را می پذیرد. درود خدا بر پیروان حضرت زهرا (س) که صدف حجاب را بر گوهر وجود خویش کشیدند و فاتحانه «ندا» دادند، ما از قید هوس که ما را به کام اسارتها می کشد آزادیم.
پي نوشت ها :
1. فتاحی زاده، فتحیه، کتاب حجاب از ددیگاه قرآن و سنت،ص15
2. همان کتاب، ص 16
3. کشاف ؛ ج 3، ص 231
4. روائع البیان
5. اعراف /26
6. اعراف /22
7. وسائل الشیعه، ج/3، ص 25
8. فتاحی زاده، فتحیه، کتاب حجاب از ددیگاه قرآن و سنت، ص141
9. همان، ص 142
10. فتاحی زاده، فتحیه، کتاب حجاب از ددیگاه قرآن و سنت، ص 179
11. کامرانی، الف) کتاب سیمای حجاب (ماه در نقاب) ص 22و23
12. همان ص 35
13. همان ص 43
14. همان ص 53
15. همان ص 65
16. کامرانی، الف) کتاب سیمای حجاب (ماه در نقاب) ص 66
17. طیب، مهدی،(کتاب حجاب حقوق زن) ص 30
18. همان ص 19
19. همان ص 23
20. همان ص 27
21. طیب، مهدی،(کتاب حجاب حقوق زن) ص 24
22. همان،ص 27 و 28
23. طیب، مهدی،(کتاب حقوق زن) ص 35
24. همان
25. نور/31
26. طیب، مهدی،(کتاب حقوق زن) ص 62
27. همان، ص63
28. همان، ص 72 و 73
29. همان، ص 95
30. همان، ص 95 و 96
31. همان، ص 107و 108
32. میر خندان، سید حمید، کتاب حجاب در فرهنگ اسلامی، ص 55 و 56
33. همان، ص 73
34. علامه، سید فاطمه، کتاب حجاب فاطمی (وجه و کفین) چهره و دستها، ص 67 و 68
35. همان، ص 78 و 79
36. همان، ص 111
37. کامرانی، الف، کتاب حجاب (ماه در نقاب) ص 62
38. فتاحی زاده، فتحیه، کتاب حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، ص 25 و 26
39. همان، ص 88
40. همان، ص 89
41. احزاب /59
42. طیب، مهدی، کتاب حقوق زن، ص 47
43. الف، کامرانی، سیمای حجاب (ماه در نقاب)، ص 61
44. علامه، سید فاطمه، کتاب حجاب فاطمی، ص 40و 41
45. میر خندان، سید حمید، کتاب حجاب در فرهنگ اسلامی، ص 49 و 50
46. فتاحی زاده، فتحیه، کتاب حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، ص 28
47. همان، ص 29
48. همان، ص 33 و 34
49. میر خندان، سید حمید، حجاب و فرهنگ اسلامی، ص28
50. همان، ص 125
51. الف، کامرانی، سیمای حجاب (ماه در نقاب)،ص 31
52. فتاحی زاده، فتحیه، کتاب حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، ص 54
53. نور /30
54. فتاحی زاده، فتحیه، کتاب حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، ص 55
55. العلق /14
56. طیب، مهدی، کتاب حقوق زن، ص 116 و 117
57. طیب، مهدی، کتاب حجاب حقوق زن، ص 117
58. همان، ص 119
59. همان، ص 121
60. همان، ص 122
61. همان، 122
62. الف، کامرانی، کتاب سبمای حجاب ماه در نقاب، ص 18 و 19
63. همان، ص 24
64. میرر خندان، سید حمید، حجاب در فهنگ اسلامی، ص 62 و 63
65. علامه، سید فاطمه کتاب حجاب فاطمی، ص 111 و 112
66. میر خندان، سید حمید، حجاب در فرهنگ اسلامی، ص 14
67. علامه، سید فاطمه کتاب حجاب فاطمی، ص، 161
68. علامه، سید فاطمه کتاب حجاب فاطمی وجه و کفین، ص 162
69. همان، ص 163
فهرست منابع
1. طیب، مهدی، کتاب حجاب حقوق زن در ترازوی اندیشه و ایمان، تهران، سفینه، 1387
2. علامه، سید فاطمه، کتاب حجاب فاطمی (3) (پوشش وجه و کفین) انتشارات حضرت معصومه (س)
3. فتاحی زاده، فتحیه، کتاب حجاب از دیدگاه قرآن و سنت، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیه قم، مرکز انتشارات، 1373
4. کامرانی، الف، کتاب سیمای حجاب ماه در نقاب، اصفهان، نقش نگین، 1384
5. میر خندان، سید حمید،کتاب حجاب در فرهنگ اسلامی، تهران، ریاست جمهوری، مرکز امور زنان و خانواده، 1387
/ع
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}